شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا

ساخت وبلاگ

این وبلاگ درباره یه گروه هفت نفره است که خیلی فدای همدیگه میشن. البته یکی دیگه هم عضو گروه هست، یعنی هشت نفریم، ولی جدا افتادس و برای همین اسم گروهمون شده seven

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 19 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 21:45

سال جدید هم رسید. بچه ها رفتند مسافرت. امیر و مهکامه و احسان و وحید و جواد و محمود و شراره و دیگه نمیدونم کی، همه رفتند سمت سیستان. ما هم چون میزبان خونواده متین بودیمم نشد که باهاشون بریم. دلتنگ بچه ها هستم. انشاالله از سفر برسند و به دیدارشون برم.

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 136 تاريخ : شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 10:02

هفته پیش خونه رضا و الهام بودیم و امشب خونه وحید که به اتفاق احسان میزبان ما هستند. ساعت هشت و نیم قراره بریم.

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 102 تاريخ : شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 10:02

امروز اولین داوری دوستمون حسین توی لیگ برتر بود. حس خوبی داره دوست آدم به یه جای بالا میرسه. تا باد چنین بادا.

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 93 تاريخ : شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 10:02

امشب وحید رو بعد مدتها دیدم. اولین بار بود که بعد از سفر صربستان می دیدمش. با امیر بنگاهی اومده بود. طاهر هم رفته مالزی. سرش سلامت.

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 114 تاريخ : شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 10:02

یکشنبه اول مرداد یه مهمونی مفصل خونه ما برپا بود. عارف و کیمیا از آمریکا اومده بودند و داداشم علی و سعیده به اتفاق رضا و الهام و محمود و شراره و وحید و جواد و حسین و احسان خونه ما بودند. احسان بخاطر مهمونی از تهران اومده بود. خیلی شب خوبی بود و جای بقیه دوستان هم خالی بود. فقط بدیش این بود که هیچ عکسی از اون شب نگرفتیم. 

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 9:02

فردا شب عروسی امیره توی دامغان و هفته بعد هم عروسی توی سمنان. متین امروز رفت رشت و چون هفته بعد من هم باید برم رشت، قطعا به عروسی سمنان نخواهم رسید. به امیر زنگ زدم که اگه مشکلی نیس فردا شب برم دامغان برای عروسیش که حداقل توی یه مراسمش حضور داشته باشم که مثل همیشه قراره خبر بده که هنوز خبری ازش نیست و احتمالا تا من پیگیری نکنم، خبری ازش نخواهد اومد. امیر هم به جمع مزدوجین پیوست و رفت. رفت اون دوران مجردی. یکی یکی دارن بچه ها میرن. از مجرد ها احسان و غلامرضا و وحید موندن. اونا هم یه روز میرن و یه روز باید بیام یا یکی بیاد خبر مرگمون رو بنویسه. شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 115 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 9:02

امشب باید ماشین رو بیمه می کردم. یهویی وحید زنگ زد و باهاش رفتم بیرون. فکر کنم از معدود دفعاتی بود که بدون متین رفتم بیرون. توی شهر دور زدیم تا صاب بیمه بیاد. به یاد دوران مجردی که کلی پیاده کوچه ها و خیابونها رو گز می کردیم و حرف میزدیم. رفتیم شهر یخی و یه آب هویج بستنی مهمون وحید بودم. خیلی خوش گذشت. هوا هم خوب شده بود و حال میداد برای قدم زدن. واقعا دلم تنگ شد برای اون موقع ها.

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 9:02

روز شنبه 22 مهر که گذشت، یه دوره آموزشی توی تهران بود که رفته بودیم خونه پریسا دوست متین. از وحید خبردار شده بودم که مجید اومده ایران. شماره اش از توی گوشیم پاک شده بود. شمارشو از وحید گرفتم و بهش زنگیدم. خیلی اتفاقی فهمیدم خونشون کوچه پایین خونه پریسا ایناست. شب باهاش قرار گذاشتم و رفتم دیدنش. آخر همون هفته هم به اتفاق اوا رفت آلمان. تنش سلامت.

شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 102 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 9:02

امروز تشییع جنازه آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. کارخونه ما رو مجبور کرده بود که بریم سر کار. ساعت 7 صبح که از خونه زدم بیرون دیدم انگار شهر خوابیده، یهو به خودم اومدم دیدم فقط ما بدبختا داریم میریم سر کار. ساعت 6 که رسیدم خونه، همسر رفته بود بیرون و من داشتم پیام های تلگرام رو چک می کردم. دیدم حسین و شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نشینی خونه ما با طاهر و میترا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gbax بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 3:32